معیدمعید، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ninimoon

تاتی تاتی

خب بالاخره بعد کلی افتادن و پا شدن معیدجونم تونست تعادلشو حفظ کنه و راه بره البته فقط دو سه قدم اونم مورب نه مستقیم الهی مامانی قربون راه رفتنت بره گلم نمیدونی چقد بامزه میشی وقتی میخوای با عجله به یه چیز برسی و در عین حال نیفتی ولی به محض اینکه سه چهار قدمی میری و میفتی با سرعت به چاردست و پا متوسل میشی تا به هدف برسی همه این شیرینکاریا یه طرف،با موهای جدیدی که دایی جون واست درست کرده کلی چهرت خوشگلتر و بامزه تر شده آخه دایی جون چند روز پیش یه کمی موهاتو کوتاه کرد که واقعاً بهت میاد ننننننننننننیییییییی نننننننننننیییییییییییییییییی راستی اسم جدید شما اینروزا شده :   میینیییییی میینیییییی   که اونم بیشتر توسط من و مادر ...
30 بهمن 1390

تولدت مبارک عسل مامانی

هفته ای که گذشت خیلی کارم زیاد بود مامانی نتونستم برات چیزی بنویسم از طرفی تدارک تولد شما از طرفی هم کارای دفتر و هوای سرد وخرید و ..... همه اینا دلایلی بودن که باعث شدن این طرفا پیدام نشه .! ولی امروز اومدم با یه عالمه خبر و عکسای خوشگل البته این عکسا مربوط به آخر تولده که دیگه شما لباس راحتی پوشیدی تا با بچه ها بازی کنی متاسفانه توی همه عکسایی که اول گرفتیم هیچ کدومش تکی نبود همش منو مهنا کوچولو (دختر خاله) حضور داریم که از آپ کردنشون معذورم       تولد معید جونم با اینکه کاملاً خودمونی و خونوادگی بود ولی فوق العاده برگزار شد من که خیلی راضی بودم   روز قبل تولد بابایی تصمیم گرفت که بر...
30 بهمن 1390

مسافرت

سلام ما اومدیم عسل مامانی یه 10 روزی حسابی با هم کیف کردیم آخه تمام وقت باهات بودم و خیلی بهم خوش گذشت.   آخه معید کوچولو واسه اولین بار با ما به مسافرت اومد اونم یه مسافرت خیلی دور ! کجا؟ قشم و بندرعباس الهی قربون این پسر مسافرتی و خوش اخلاقم برم که اینقد آقایی کرد و مامان باباشو اذیت نکرد . معید گلم توی این یه هفته یعنی از اول بهمن تا نهم که با هم رفتیم دددد کلی کارا و شیطونیای تازه یاد گرفت ولی اینقد پسر خوبی بود ، با دیدن بچه ها چنان ذوقی می کرد مخصوصاً تو عروسی معید کوچولو و باراد جون معید کوچولو و برسا جون   عزیز دلم بازم بطور کاملاً غیر منتظره 2 تا دندون در آورد اینبار ...
13 بهمن 1390

توپی معید کو؟؟؟؟

معید جونم عاشق توپی شه ،قربونش برم الهی که در هر حالی باشه همینکه میگیم توپی میره دنبالش   معید جونم آقا شده، همینکه دست میاریم جلوش فوری دست راست کوچولوش میاره جلو تا دست بده   معید گلم عاشق پووو کوچولوشه ،که البته خونه مادر جونه تا صبحها اونجا باهاش بازی کنه و بیفته سرش   معید مامان عاشق سوپ ماهیچه با ماسته، البته پوره سیب زمینی هم خیلی دوست داره   معید جوجو توچول موچول عاشق گوشی تلفن و عینک مادر جون و آقاجونه که یهویی دست میندازه میکشه   ...
13 بهمن 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ninimoon می باشد